شهلا صمصامی
iran-emrooz.net | Wed, 04.09.2013, 14:53
جنگ و بحران در سوریه میتواند در نهایت سرنوشت ریاست جمهوری «باراک
اوباما»، اولین رئیس جمهور سیاه پوست امریکا و کسی که پیش از انتخابش به
عنوان شخصی صلحجو جایزه صلح نوبل به او تعلق گرفت را تعیین کند.
در تاریخ معاصر روسای جمهور امریکا با بحرانهای مشابهای روبرو
بودهاند. «لیندن جانسون» و جنگ ویتنام، «کارتر»، انقلاب ایران و ماجرای
گروگانگیری، «کلینتون» و اروپای شرقی، «بوش» پدر و جنگ عراق به دلیل اشغال
کویت، «جرج بوش» و ۱۱ سپتامبر که به جنگ افغانستان و عراق انجامید.
این بحرانها و جنگها هر کدام به نوع خود برای این روسای جمهور
سرنوشتساز بودند. اکنون «اوباما» با تمام کوششی که برای پرهیز از شروع جنگ
جدیدی کرده است، شاید با مهمترین چالش دوران ریاست جمهوریش روبرو است.
در جریانات «بهار عربی»، «اوباما» دخالتی نکرد و تا حدی از این جنبشها
طرفداری نمود. در لیبی با اکراه و در یک ائتلاف وسیع بینالمللی حاضر به
دخالت شد. ولی در نهایت با ماجرای «بنغازی» و کشته شدن سفیر امریکا، این
دخالت تنها بهانهای برای مخالفان داخلی وی شد که به او و سیاست خارجیاش
حمله کرده و او را ضعیف و غیرمصمم بخوانند.
در مصر با تغییرات پی در پی، چه اسلامیها ، چه ارتشیها و گروههای دیگر «اوباما» را مقصر دانستهاند.
سالیان درازی است که امریکا نقش «پلیس جهانی» را بازی کرده است. در خاور
میانه بیش از هر منطقهای، سیاست خارجی امریکا بر اساس اعمال زور و
پشتیبانی از رهبرانی بوده است که از منافع امریکا حمایت میکردهاند ولی
آنچه که بالاخره موجب بدبینی و مخالفت جهانیان و نیز مردم امریکا با این
نوع سیاستها شد، هشت سال ریاست جمهوری «جرج بوش» و سیاست معروف به
«جنگهای پیشگیرانه» و «ملتسازی» بود.
جنگ بیدلیل و وحشیانهای که در عراق به بهانه از بین بردن جنگ
افزارهای بیولوژیکی و شیمیایی آغاز شد، صدمه غیرقابل جبرانی به اعتبار و
حیثیت امریکا وارد آورد. سیاست سلطه جویی «نئوکنسرواتیو»ها که بعنوان «ملت
سازی» اعمال شد، خزانه این کشور را خالی کرد و اقتصاد امریکا را به مرز
ورشکستگی کشانید.
امروز مردم امریکا، بویژه طبقه متوسط و فقیر در شرایط بسیار مشکلی زندگی
میکنند و اکثریت مردم مخالف دخالت امریکا در امور داخلی کشورهای دیگر و
شروع هر نوع جنگی میباشند.
امروز به عنوان رئیس جمهور و فرمانده قوای نیرومندترین ارتش دنیا،
«اوباما» با این مشکل روبرو است که چگونه نقش امریکا را در جهان تعریف و
تعیین کند. سوریه در این رابطه و از جهات گوناگون آزمایش مهمی در برخورد با
مشکلات روزافزون منطقه است.
خط قرمز
سوریه با ۲۲ میلیون جمعیت از ۱۹۴۹ تحت حکومتهای دیکتاتوری بوده است.
خانواده «اسد» بخش مهمی از اقلیت شیعه علوی هستند و بر جامعهای که سه
چهارم آن سنی است برای سالیان دراز حکومت کردهاند. سوریه بطور تاریخی در
کمپ امریکا نبوده و روابط دوستانهاش با روسیه همیشه مشکل آفرین بوده است.
از نظر جغرافیایی، سوریه در منطقه حساسی قرار گرفته است و در همسایگی
عراق، اردن، ترکیه، لبنان و اسراییل میباشد. قیام مخالفان اسد پس از شورش و
بحران در لیبی شروع شد.
ولی آمریکا و دولتهای غربی میدانستند کاری که در لیبی به نتیجه رسید
در سوریه امکان پذیر نیست. این کشور دارای یک ارتش و نیروی هوایی با قدرت
است. شهرهای پر جمعیت دارد و بر خلاف قذافی که هیچ دوست و متحدی نداشت اسد
از پشتیبانی نیروی نظامی و جاسوسی هم روسیه و هم ایران برخوردار است.
پس از کشتارهای بسیار بالاخره در آگوست ۲۰۱۱ پرزیدنت اوباما اعلام کرد
که «اسد» باید برود. مفسران سیاسی بر این عقیدهاند که شاید این اشتباه اول
«اوباما» بود. زیرا نه تنها «اسد» نرفت بلکه با جسارت هر چه بیشتر به
سرکوب مخالفان ادامه داد.
در این میان گروهای افراطی وابسته به القاعده دسته ی دیگری از مخالفان
«اسد» را تشکیل دادند. این خود چالش دیگری برای «اوباما» و غرب بود. زیرا
مشکل در سوریه امروز انتخاب بین «اسد» و یک گروه متشکل مخالف نیست. بلکه
انتخاب بین «اسد» و گروههای متعددی است که نه تنها متحد آمریکا نیستند
بلکه به سادگی میتوانند به مشکلات در این منطقه بیافزایند.
در ۲۱ اگوست ۲۰۱۲ در یک مصاحبهی مطبوعاتی در پاسخ خبرنگاری «اوباما»
گفت که استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی نتایج بی نهایت بزرگی به همراه
دارد و آنرا یک «خط قرمز» نامید.
بنظر برخی مفسرین این اشتباه دوم «اوباما» بود.
در آنزمان گزارشهای متعددی حاکی از این بود که «اسد» از این نوع
سلاحها به مقدار کم استفاده کرده است. بویژه در آوریل و سپس ژوئن امسال که
«اسد» در شکست مخالفان موفقیتهایی بدست آورده بود شواهدی پیدا شد که وی
جنگ افزارهای شیمیایی را برای راندن مخالفان بکار برده است. در آن زمان بود
که دولت «اوباما» تصمیم گرفت به بخشی از مخالفان «اسد» اسلحه و مهمات
بدهد.
در ۲۱ آگوست امسال درست یک سال پس از اعلام تهدید «اوباما» معروف به «خط
قرمز» گزارش رسید که در حوالی دمشق بیش از ۱۴۰۰ نفر در اثر حملهی جنگ
افزار شیمیایی و گازهای مسموم کننده بطرز فجیعی سوخته و کشته شدهاند. از
جمله زنان و کودکان.
پرزیدنت «اوباما» در یک تنگنای سیاسی قرار گرفت. بیش از ۱۰۰ هزار نفر در
سوریه در دو سال و نیم گذشته کشته شده و نزدیک به ۲ میلیون نفر به کشورهای
مجاور پناهنده شدهاند.
ولی این حملهی اخیر برای «اوباما» همان خط قرمزی بود که سال پیش از آن
سخن گفت. به اینگونه «اوباما» اعلام کرد که بدلیل چنین کشتار بیرحمانهای
تصمیم دارد دستور بدهد با یک حملهی نظامی موشکهای «اسد» را از بین ببرد
تا وی دیگر نتواند علیه مردم بیگناه خود از آنها استفاده کند.
بنظر میرسید با استقبالی که نخست وزیر بریتانیا نشان داد، نزدیکترین
متحد آمریکا در این مانور نظامی همکاری خواهد کرد. ولی با فشار افکار عمومی
و نمایندگان پارلمان، نخست وزیر برای کسب اجازه به پارلمان رفت و در یک
رأی غیر منتظره این درخواست رد شد.
در آمریکا نیز بسیاری از نمایندگان مجلس و سنا از هر دو حزب از «اوباما»
خواستند، باوجود اینکه کنگره تعطیل بود تقاضا کند اعضای کنگره بازگشته و
موضوع مهم حملهی هوایی به سوریه را به رأی بگذارند.
ناوهای جنگی در دریای مدیترانه حاضر شدند. اگر چه ظاهراً برنامه
«اوباما» یک حمله کوتاه موشکی بود، ولی با درخواستهای مکرر اعضاء کنگره و
مخالفت با هر نوع اقدامی بدون رأی کنگره، همچنین به دلیل مخالفت بیشتر مردم
آمریکا، تصمیم پرزیدنت در آخرین لحظه این شد که منتظر رأی کنگره بشود.
عکسالعمل گروههای مخالف «اسد» در سوریه متفاوت بود. برخی از اینکه
«اوباما» حمله را به تعویق انداخته و منتظر رأی کنگره است ابراز ناامیدی
کرده و حتا او را «ترسو» خواندند.
گروههای دیگری که وابسته به القاعده هستند در حقیقت مخالف دخالت آمریکا
بوده و بیم دارند که همراه با مراکز موشکی «اسد» آنها نیز ممکن است مورد
حمله قرار گیرند.
یکی از مشاوران «اوباما» گفت، این تغییر تصمیم وی دلایل متعددی داشت. پس
از رأی پارلمان انگلیس، اوباما احساس ایزوله بودن میکرد. وی نمیخواست
بدون هیچگونه پشتیبانی بینالمللی این حمله را انجام دهد. وی عمیقاً از
دیدن تصاویر زنان و کودکانی که در اثر گازهای مسموم کننده بوضع فجیعی کشته
شده بودند متأثر شد.
دلیل مهمی که اوباما تصمیم گرفت منتظر رأی کنگره شود این بود که
میدانست در آینده چنانچه برای رودررویی با مشکلات خاور میانه، برای مثال
ایران نیاز به کسب اجازه کنگره پیدا کند باید این بار هم با نظر اعضای
کنگره به چنین حمله نظامی دست بزند.
درگیریهای فرقه گرایانه
دیوید بروکس (David Brooks) مفسر سیاسی در مقالهای در نیویورک تایمز مینویسد: پرسش اینست که بزرگترین خطر برای صلح در دنیا چیست؟
علیرغم عمل وحشیانهی «اسد»، جنگ افزارهای شیمیایی نیست. حتا در این
زمان، ایران اتمی نیز نمیباشد. بزرگترین خطر در حال حاضر احتمال وقوع
موجی از درگیریهای فرقهگرایانه در سراسر خاور میانه است. جنگ داخلی سوریه
به نمایندگی از چند قدرت دیگر و در یک مقطع خطرناک برای گسترش خشونت است.
عربستان سعودی و ایران، بازیگران قدرتهای سنی و شیعه با استفاده از
سمبلهای مذهبی و برافروختن احساسات فرقه گرایانه در این وضعیت شعلههای
آتش هر دو طرف را برافروخته میکنند.
در حالیکه تعداد کشته شدگان در سوریه بالا میرود و تصویر کشتارهای دسته
جمعی نمایان میشود، جنگجویان و مجاهدین از کشورهای دور و نزدیک به این
منطقه جلب میشوند. در حقیقت گروههای رادیکال بهترین جنگجویان هستند و نبض
وقایع را در دست دارند.
در میان گروههای مخالف «اسد»، انشعاب بشکل خشونت آمیزی در خطوط فرقهای
و ایدئولوژیکی وجود دارد. به اینگونه انتخاب بین آنارشیسم و یا ستمگری
است.
در گیری و نزاع بین شیعه و سنی بسط پیدا کرده و بویژه در عراق خشونت رو
به افزایش است. گزارشات متعددی حاکی از این است که مردم عراق شاهد بازگشت
این کشور به بدترین بحرانی است که در دههی گذشته تجربه کردند.
حتا ترکیه، پاکستان، بحرین و کویت میتوانند دچار چنین نوع جنگهای
فرقهگرایانه بشوند. یکی از دیپلماتهای با سابقه معتقد است که این جنگهای
منطقهای مذهبی میتواند مانند سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۸ دامنه گستردهای پیدا
کند. و این بار بدون حضور و کمک نیروهای آمریکایی است.
یکی دیگر از کارشناسان خاور میانه مینویسد: در یکسال گذشته روشن شده
است که اغتشاش در خاور میانه بجای برخورد میان تمدنها، درگیری در داخل یک
تمدن است.
جنگ داخلی بین سنی و شیعه علوی در سوریه با برخوردهای سنی و شیعه در
مناطق مختلف، عراق را به سوی جنگ داخلی جدی میبرد. این درگیریها به سنی و
شیعه در لبنان و سایر فرقههای مذهبی در این کشور نیز سرایت کرده است.
برخی از مفسرین بر این عقیدهاند که ما شاهد ظهور یک جنگی هستیم که
منطقه را به عقب برده، میتواند رژیمها را سرنگون کرده، مرزهای ملتهایی
را که پس از جنگ اول بوجود آمده تغییر داده و مردم منطقه را بجای نزدیک شدن
به یکدیگر پولاریزه کرده و از یکدیگر دور کند.
«دیوید بروکس» همچنین میگوید: در این زمان یک پرسش دیگر اینست که آیا
آتش فرقهگرایی آنچنان بالا گرفته است که مهار کردن آن ممکن نیست و پرسش
دوم اینست که آیا آمریکا هیچ نوع استراتژی مهار کردن این آتش را دارد یا
نه؟
در حال حاضر پرزیدنت اوباما توجهش به اینست که یک حملهی موشکی انجام
شود و زمانیکه آمریکا خط قرمزی میکشد، اعتبارش حفظ شود. همچنین نشان دهد
که استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی قابل قبول نیست.
ولی پرزیدنت فرصت تعییر یک استراتژی کلی علیه برخوردهای فرقه گرایانه را دارد. دست کم سه روش قابل بررسی است.
اول، مهار کردن است. سعی بر اینکه جنگ داخلی هر کشوری را در محدودهی آن کشور نگه داشت.
دوم، سازش و آشتی است. بدنبال فرصتهای دیپلماتیک بود که جبههی سنی با
رهبری عربستان سعودی و جبههی شیعه با رهبری ایران را به سوی نوعی سازش و
تجدید رابطه آورد. البته تا کنون چنین فرصتهایی بسیار نادر بوده است.
و بالاخره راه حل بیطرف ماندن است. کشورهای زیر پرچم سنی دائماً از
آمریکا میخواهند که آنان را پشتیبانی کند و از امکانات سازمان سیا و سایر
امکانات آمریکا علیه رقبای خود استفاده کنند.
دولت «اوباما» تصمیم گرفته است که پشتیبانی از یک جبهه در دراز مدت راه حل مؤثری نیست.
در حال حاضر روشن نیست آیا دخالت آمریکا و سایر نیروهای خارجی میتواند
نفرت و دشمنی را از بین ببرد و یا شعلههای آتش را سوزان تر کند.
«راین کراکر» (Ryan Crocker)، دیپلمات بنام معتقد است که دخالتهای بزرگ
خارجی تنها میتواند اوضاع را وخیم تر کند. واقعیت اینست که این آتشها
برای زمان درازی در سوریه شعلهور خواهد بود. مانند آتشسوزی در یک جنگلی.
مهمترین کاری که میتوان کرد، امید به کنترل است.
استفاده از گازهای سمی در سوریه یک عمل وحشتناک است ولی جهنم واقعی «منطقهای» است.
وقتی به تمام راه حلهای سیاسی برای برخورد به وضعیت سوریه نگاه
میکنیم، همه بد و یا بسیار دیر است. کاری که حالا میشود کرد اینست که
کوشید از بوجود آمدن یک وضعیت بمراتب بدتر جلوگیری کرد.
حمله موشکی به سوریه جنگ سردی را که بین امریکا و روسیه آغاز شده است
میتواند به نقطه خطرناکی برساند. هم چنین بیشتر مردم مخالف هرنوع درگیری
امریکا در منطقه هستند. زیرا تجربه نشان داده است شروع این نوع عملیات
بسادگی میتواند به جنگ بزرگ دیگری در منطقه بینجامد.
ما نیاز داریم که وجدان دسته جمعی مردم جهان مسئولیت فجایعی مانند آنچه
در سوریه میگذرد را بعهده بگیرند و آمریکا به تنهایی به چنین اقدامی دست
نزند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر